حس عجیب و بى قرارى، بدجور دلت را به ولوله مى اندازد...
جزر و مد عجیبى که با فراز و فرودش، دریاى مواج دلت را بى قرارتر مى کند...
عجیب دلشوره شیرینى است رسیدن به یار و لمس آغوش پرمهرش...
گاهى هم همین دلشوره بسى تلنگرت مىزند که هان اى بنده بى قرارم؛ کمى تأمل کن و آرام باش... این عجله و بى قرارى همان تیر رها شده از چله کمان ابلیس است...